لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود:ایست!
باد را فرمود:باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست که تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
تنها تو می مانی
دل داده ام بر باد،بر هرچه باداباد
مجنون تر از لیلی،شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی،از دودمان باد
آب از تو طوفان شد،خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش،در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین،چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد،کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر مارا،اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد،بوی تو می آید
تنها تو می مانی،ما می رویم از یاد
تنهایی را دوست میدارم
و سکوت را نیز
.
.
اما کاش گاهی
طنین نفس هایت
تنهایی و سکوت مرا در هم می شکست......
دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود:ایست!
باد را فرمود:باید ایستاد؟
آن که دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست که تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
تنها تو می مانی . . .
تنها تو می مانی
دل داده ام بر باد،بر هرچه باداباد
مجنون تر از لیلی،شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی،از دودمان باد
آب از تو طوفان شد،خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش،در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین،چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد،کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر مارا،اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد،بوی تو می آید
تنها تو می مانی،ما می رویم از یاد
خـــوبـــم
مثــل پــدربـــزرگ
کــه خـــوب بـــود
و
مـُــــرد !!
ممنون که به وبلاگم سر زدی