لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
در من احساس مرده است
اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام
دلم را دیگر هیچ نمی لرزاند
در من دلهره…
در من ترس…
در من احساس مرده است…
این روزها بی خیال خیالم شده ام
در من احساس مرده است
اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام
دلم را دیگر هیچ نمی لرزاند
در من دلهره…
در من ترس…
در من احساس مرده است…
این روزها بی خیال خیالم شده ام
مثل شمع بزم آبم کرد و رفت
عشوه ای آورد و خوابم کرد ورفت
رفت و کوه طاقتم را باد برد
یوسف امید من در ماه مرد
ای دل شوریده مستی میکنی
باز هم شبنم پرستی میکنی
نام هر کس که شود آهوی دشت
ای دل غم دیده دیدی بر نگشت
بعد از این زهر جدایی را مخور
چوب عمر بی وفایی را نخور
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج و یعنی انتظار...
مثل شمع بزم آبم کرد و رفت
عشوه ای آورد و خوابم کرد ورفت
رفت و کوه طاقتم را باد برد
یوسف امید من در ماه مرد
ای دل شوریده مستی میکنی
باز هم شبنم پرستی میکنی
نام هر کس که شود آهوی دشت
ای دل غم دیده دیدی بر نگشت
بعد از این زهر جدایی را مخور
چوب عمر بی وفایی را نخور
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج و یعنی انتظار...
گریه ام میگیردوقتی میبینم ان که تمام دنیای من بود منت دیگری رامیکشد.........
مادر مرا ببخش.................. درد بدنم بهانه بود ! کسی رهایم کرده بود... که صدای بلند گریه ام؛ اشک هایت را در آورد...!!