متوجه میشی که جــــــای بعضیـــــا ،
الان کــــه تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ …
اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده … !
شک نـــــکن...
آینـــــده ای خواهــــــــم ســــاخت که
"گذشتــــــه"جلـــــویش زانـــــــو زند
قـــرار نیست من هـــــم دل دیگـــــری را بسوزانم!
بـــــــرعکس کسی که وارد زندگیـــــــم می شود را
آنقــــــدر خوشبخت می کنــــــــم که
به هر روزی که جــــــای او نیستی بــــه خودت لعنت بفـــــرستی...!!!
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو.....
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ...
عـادت نــده...
تـو خــدایی....
نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه چــقدر درد داره ...
حرف تازه ای ندارم.
فقط فصل خزان است...
کلاه بگذار سر خطراتی که یخ زده اند...
شاید یادت بیفتد دستهایی را که مهمان جیب هایت بود...
کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ...
فایده ندارد !
اما ...
دوستت دارم های " تــــو "
چه غوغایی می کند ...
روحم را تازه می کند !
سلام؛خوبید؟ ممنون از نظرات زیباتون؛راستی نمیدونم چرا نمی تونم تو وبتون دیگه نظر بدم؛کلی بارون میادو بعد میپره از وب بیرون؛
با فنجانی قهوه هم میتوان مست شد
اگر
کسی که باید باشد
باشد !
تلخ است ، تلخ تلخ ، این زندگی.
امــــــــا لبـــــــــــــــــــــــــ هایت
عجب تعادلی برقرار کـرده است
شیرین استـــــ ، شیرین شیرین
در برابر این زندگیــــــــــــــــــــــــ
هــرچند پای قول و قراری که بست ، نیست
هــرچند یاد آنکه به پایش نشست ، نیست
بـاور کنید طعنه شنـیدن از این و آن
مـزد کسی که پای دلش مانده است ، نیست
تقـصیر از تـو بوده اگر عاشقت شدم
فرقـی میان جرم بت و بت پرست نیست
آنــقدر محو دیدن روی تـو گشته ام
در چشم من هر آنچه که غیر از تو هست ؛ نیست
فــرقی نمی کند که وصال است یا فراق
پـایان قصه هر چه که باشد ... شکست نیست !