متوجه میشی که جــــــای بعضیـــــا ،
الان کــــه تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ …
اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده … !
شک نـــــکن...
آینـــــده ای خواهــــــــم ســــاخت که
"گذشتــــــه"جلـــــویش زانـــــــو زند
قـــرار نیست من هـــــم دل دیگـــــری را بسوزانم!
بـــــــرعکس کسی که وارد زندگیـــــــم می شود را
آنقــــــدر خوشبخت می کنــــــــم که
به هر روزی که جــــــای او نیستی بــــه خودت لعنت بفـــــرستی...!!!
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو.....
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ...
عـادت نــده...
تـو خــدایی....
نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه چــقدر درد داره ...
سرب در سینه ام کاشتی؟
که این قدر دلم سنگین است...
مثل زندانی در بند است دلم
شوق آزادی دارد.
کاش می شد
بندی به دلم می بستم
می سپردمش به دست کودکی بازیگوش
و او هم به دست باد .
از قوی بودن خسته ام
دلم یک شانه میخواهد
تکیه دهم به آن
بیخیال همه ی دنیا
دلتنگیهایم را ببارم...
سلام فرناز عزیز خوبین ؟
بابت تاخیرم معذرت میخوام
به خاطر مشکل کاری چند روزی نبودم [گل]
سلام؛خوبید؟خواهش میکنم؛منم درگیر امتحانام؛واسه همین زیاد به بچه ها سر نمیزنم؛
اینقدر تو زندون قلبت شلوغ میکنم ، اینقدر زندونی ها رو اذیت میکنم که منو بفرستی تو انفرادی قلبت !
کویــــر… سـرگذشت دریاییست که به آفتـاب دل بسته بود




سلام فرناز خانوم خوبییییییییید؟جه خبر؟دیگه ب ما کم سر میزنییییییییییی؟
سلام؛خوبید؟شرمنده فصل امتحانای دانشگاس و ترم آخرم و مشغول خوندن؛در اسرع وقت جبران میکنم
:در ضمن نمیشه بهت نظر داد دیگه زمانش تموم شده؛اگه درستش کردی خبرم کن بیام وبت سر بزنم