من:فقط برای خودم هستم...!!!
"من"؟!
چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست...این"من"!
نه زیبایم،نه مهـربانم...نه عـاشق و نه محتاج نگاهی...!
فقط برای خودم هستم...خوده خودم!مال خودم!
صبورم و عجول،سنگین،سرگردان،مغرور،قـانع،پر از احساس،
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد!!!
و برای تو ، تویی که؛
چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی،
هیچ ندارم راهت را بگیر و بـــــــرو...!
حوالی "من" توقف ممنوع است!
تنهــایـم؛ اما دلتنگ آغوشی نیستم...!
خسته ام؛ ولی به تکیه گاه نمی اندیشم...!
چشم هـایم ترند و قرمز؛ ولی رازی ندارم...!
چون مدتهاست دیگـر کسی را "خیلــی" دوست ندارم...!
گیرم که باخته ام !!!
اما کسی جرات ندارد به من دست بزند،
یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد،شوخی نیست من شاه شطرنجم!
تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم...!
آرزو طلب نمیکنم،آرزو میسازم...!
لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر می کنی،
من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی بکنی...!
لبخند می زنم و او فکر میکند بازی را برده،
هرگز نمی فهمد با هر کسی رقابت نمی کنم...!
زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان ، کوتاهتر از قد من باشد...!
زانو نمی زنم، حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند...!
من زانو نمی زنم...!
سلام عزیزم
خوشحالام که بهم سر زدی
امیدوارم تو امتحاناتم موفق بشی
سلام؛خوفی؟ممنونم عسیسم
فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیست
گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی به
بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد است
راهش را هم تقسیم کرد
رفتنش به من رسید ،
رسیدنش به دیگری . . .
حســــــرت !
یعنی رو به رویــــــــم نشسته ای و باز خیســـــی چشمـــانـم را ،
آن دستمال خشک بی احساس پاک کنــد !
حســــــرت !
یعنی شانه هایت دوش به دوشـــــــم باشد
اما نتوانــــم از دلتنگی به آن پناه ببـــــــرم !
حســــــرت !
یعنی تــــو که در عین بـــــــــودنت
داشتنت را آرزو می کنــــــــم . .
سآکِت نیستم [!]
لَبهآیم هَم نَسوخته اَست [!]
تنهآ [...]
تمآم مَن [...]
تآول زَده [...]
از آشی که نَخورده اَم [-.-]