درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

مرد باش...

دیگر تقدیر را

برای نیامدنت بهانه نکن؟؟!!

مرد باش...

بگو نخواستی ..... .

و نیامدی.........

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !!!
یعنی او نخواست که نشد ؟!

فرناز پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 11:16 ق.ظ

نظرات 143 + ارسال نظر

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:41 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

هــــــــوای کـــوی تــــ♥ـــو بـــا دل کــنـــد چــه غـــوغـــــا هــــا

بــیـــــا و داد دلــــم رس کــــه بــس هـــــوایـــی تـــ♥ــوســـتــــ

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:40 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

♥وقتـی تنهـا باشـی از تعطیل بودن هیچ روزی ذوق نمی کنـی !

همیشہ تو تعطیلات ، تنهایـــی آدم چندین برابر میشه ...♥

بهمون سر بزن♥

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:39 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

هی غریبه !
این ها که از سینه ام بیرون می دهم
دود سیگار نیست ؛
این ها دردهای ناگفته من است
که نصفه و نیمه هضم شده اند
اگر تحمل شنیدن دردهایم را نداری ، با دست هایت آشفته اش نکن
راهت را بکش و
برو ..

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:39 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

کاش هر روز جمعه بود و ...

دلتنگیهایم را ..

گردن غروبش مى انداختم ...!

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:38 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

غریب آشنای من! لحظاتم بی تو سرد است و تاریک و آتشی که در وجودم از نبودنت شعل ور شده است نیز مرا گرم نمی کند.درد مرا دستهای تو مرهم است بیا تا با وجود تو این سرما را تحمل کنم. مرا نگاه تو بس است تا اتش وجودم را خاموش کنم، مرا زمزمه های تو نیاز است تا صدای پراندوه سکوت را از یاد ببرم.بیا که تو را سخت دلتنگم.