درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

مرد باش...

دیگر تقدیر را

برای نیامدنت بهانه نکن؟؟!!

مرد باش...

بگو نخواستی ..... .

و نیامدی.........

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !!!
یعنی او نخواست که نشد ؟!

فرناز پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 11:16 ق.ظ

نظرات 143 + ارسال نظر

sanaz

شنبه 6 مهر 1392 ساعت 05:32 ب.ظ http://oghianooseabi.blogfa.com

دخـلـم با خـــرجـم نمیـــخــواند ،
کـــم آورده ام ،
صـــبری کـــه داده بـــودی تــمــام شـــد ،
ولـــی دردم همـــچـــنان باقیــــــست !!!
بدهکـــــــــار قلــــــبم شـــده ام ،
میــــــدانم شـــرمنــــــده ام نمیــــــکنـــی؛
باز هــــــم صـــبـــــــر میــــــخـــواهــــــم ...

سارینا

جمعه 5 مهر 1392 ساعت 07:31 ب.ظ http://sarinahp.blogsky.com

هععععععععییییی....راسی فرناز جونم امسال ارشد داری؟

سلام سارینا جان؛شرمنده دیر جوابتو دادم؛کم پیدایی دختر؟آره گلم ارشد امتحان میدم؛چطور؟

شادی

جمعه 5 مهر 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

وقتی که
واژه
فقط واژه است
باید پی چیزی فراتر بود
در توضیح حیات
آنجا که نابینایی
آهسته می پرسد
زیبایی چیست ؟

شادی

جمعه 5 مهر 1392 ساعت 03:23 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ای قلب تو پر شراره از عشق بگو
وی درد تو بی شماره از عشق بگو
امید رهایی ام از این دریا نیست
ای پهنه ی بی کناره از عشق بگو
تا شب پره ها باز ملامت نکنند
با این شب بی ستاره از عشق بگو
دیریست که می رویم و نا پیداییم
درمانده که چیست چاره از عشق بگو
تا یاد تو را به لحظه ها نسپارند
هر دم همه جا هماره از عشق بگو
گاهی سخن سکوت را می فهمند
لب دوخته با اشاره از عشق بگو
وقتی ز قصیده ها غزل می سازند
بنشین و به استعاره از عشق بگو
تنهای من ای با من تنها ، تنها
از عشق دوباره از عشق بگو

سهیل

جمعه 5 مهر 1392 ساعت 03:22 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

من جغرافیای شعرم را دوست دارم ، چون حد و مرزی از برایش نیست..

بلور احساست را به هیچکس نشان نخواهم داد
چون واهمه دارم یک دل نه صد دل عاشقت شوند،
آری اصرار دارم هزار بار با تسبیح این ذکر را بگویم:
که تو فخر جهانی با آن قلب پرستیدنی ات در سینه ام، هم چه درخشان تر..
روزگارت زیباتر از نسترن روئیده بر قلل مرتفع اورامانات..

"سهیل"

واژه اورامان یا هورامان از دو بخش اهورا و مان به معنى خانه، جایگاه و سرزمین تشکیل شده است.
روستای اورامانات تخت در جنوب شرقى شهر مریوان در استان کردستان قرار دارد که بوسیله جاده‌اى به طول 75 کیلومتر به شهر مریوان متصل مى‌شود.