لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
خسته ام ...!
خسته نبودنت ...!
خسته از روزهایی که بی تو شب میشود
و شبهایی که باز هم بی تو میگذرد ...
تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند
...
و باز هم گذر زمانها که بی تو میگذرد ...!
میگذرد ...!
و باز هم میگذرد...
این روزها دلم غریبی میکند...
دلم، دلی را میخواهد که برایش دل باشد،
عشق باشد،
مهر باشد...
دلم تنها یک دل میخواهد...
همین!!!
در سکوت شب می نویسم ...
در تمام لحظه هایی که حجم خیالم را خدا احاطه کرده ...
و تو مدام در افکارم رژه می روی ...
و منتظر هستی که جمله ای هم در باب تو بنویسم ...
ولی آن قدر خدا را دارم که دیگر فرصت به تو نخواهد رسید ...
ای زیباترین و معنا دارترین واژه هایم ، ای خدای مهربانم :
دوستت دارم ...!
خسته ام ...!
خسته نبودنت ...!
خسته از روزهایی که بی تو شب میشود
و شبهایی که باز هم بی تو میگذرد ...
تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند
...
و باز هم گذر زمانها که بی تو میگذرد ...!
میگذرد ...!
و باز هم میگذرد...
به سرنوشت بگویید: اسباب بازی هایت بی جان نیستند،آدمند،میشکنند آرامتر
ابر بارنده به دریا گفت من نبارم تو کجا دریایی
در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خودت از مایی.