امروز که روز تولدم است
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم می خواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم رابه دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را ...
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی را که دلم را شکستند
دلم میخواهد اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو!
میخواهم عوض شوم...
میخواهم آن سیب بالای درخت باشم
در دورترین نقطه
دیگر نمیخواهم غرورمو برای کسی بشکنم
تنها و تنها امروز را خودم به خودم تبریک می گویم.
"تولدم مبارک"
دیگر تو را آرزو نخواهم کرد...
هیچ وقت...
تو را زمانی می خواهم،
که خودت بیایی،با دل خودت
نه با آرزوی من
این روزها
دوستت دارم !
گفتنش ساده است
شنیدنش هم
اما
فهمیدنش دشوارترین کارِ دنیاست....
بعد رفتنت
نه آغوش پنجره اشتیاقی به صبح دارد
نه خلوت شب میلی به ماه و ستاره.. .
من مانده ام و
پرده های آرام این اتاق تیره و.. .
تارهای عنکبوت
اینجا
احتمال زندگی کم است
برنگرد...!!
شب ازدواجشه ای دل عذاداری کن
من دارم می ترکم خدا خودت کاری کن
که جلو چشم همه نگیره بوسه از لبش
فکر آبروی من باش آبرو داری کن
یادم نمیره ای خدا تموم حرفاش
دست یکی دیگه رو گرفت تو دستاش
چشمای اونم مثل من از گریه خیسه
اما خودم خوب میدونم از شوق اشکاش
عشقت راپنهان میکنی که زنانگیت خدشه دار نشود...؟
اخم میکنی تا مهربانیت پنهان شود...؟
شماخطابم میکنی تا هواییت نشوم...؟
امانمیدانی !
نمیدانی ک چقدر این ها به تو می اید.
♥و من دیوانه تر می شوم♥
عشقت راپنهان میکنی که زنانگیت خدشه دار نشود...؟
اخم میکنی تا مهربانیت پنهان شود...؟
شماخطابم میکنی تا هواییت نشوم...؟
امانمیدانی !
نمیدانی ک چقدر این ها به تو می اید.
♥و من دیوانه تر می شوم♥