حــوآســـــت بآشد بآنو
اگـــــربــه مــــردی بــیــش اَزحد بـــها بدهـــی
دیــگـــــربرای داشتنــــت تلـــاش نمی کنـــد
نگــــاهـــش ســـــرد می شود..
کلـــامش بـــی روح
دستـــآنش یخ زده
حــرف هــایش بــوی دل مردگـــــی می گیــــــــــرد!!
وآغــــوشش بوی هوس..
و درست میشوی زخم خورده ای شبیه من...
گرگ ها همیشه زوزه نمیکشند . . .
گاهی میگویند دوستت دارم و زودتر از آنکه بفهمی بره ای .
میدرند خاطراتت را .
و تو می مانی با تنی که بوی گرگ گرفته...
صدایت درگوشم زمزمه می شود
نگاهت درذهن مجسم ...
ولی من
تو را
می خواهم
نه خیالت را ..
بی شک
جهان را ب "عشق" کسی آفریده اند...
چون
من ک آفریده ام از "عشق" جهانی
برای "تو"...
هزار سال پیرتر شده ام...!!!!
نمی دانم
بوسه تو مرا
هزار ساله کرد
یا زمین هزار بار بیشتر
به دور خورشید گشته است...
نه چتر با خود داشتی
نه روزنامه
نه چمدان
...
عاشقت شدم!
از کجا باید می فهمیدم مسافری؟...
سلام فرناز عزیز خوبین ؟
سپاس به خاطر نظرات گرم و صمیمانتون
وبلاگ شما پایینتر نرفته بلکه لینک دوستان
بر اساس تاریخ رتبه بندی شده
در اولین فرصت ویرایش میکنم وشما جزء اولین ها خواهید بود
من وب شمارو خیلی دوست دارم
سلام؛ممنونم ازت؛نظر لطفته؛
منم وب شما رو دوست دارم