لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
مـــــــــــن رو باعنوان وبـــــــــم بلیـــــــنک
چشششششششششششمتو هم با افتخار لینک شدی
خـــــــــــــــــــدا تــــــــــنــــــــهــــا تــــــــنـــــــــهــــــایــــــی اســــــــــتـــــ
کــــهــــ تـــــــــنـــــــــهــــــــا را تـــــــــــنـــــــهــــــا نـــــــــمـــــــــی گـــــــذارد
آره چـــــــــرا که نه
لیـــــــــنک شــــــــــدی باافتخـــــــــار دوست عزیـــــــــــــــز
مسی
میشود باز با بعضی از همین دلخوشیه ای ساده زندگی ها کرد
مثلا با آواز بی منظور باد رفت یک طرفی
ترانه ی آسانی را به یاد آورد
میشود با هر چه آشناست، آشنا ترشد
داستان برادری باد و بابونه را من نوشته ام
ترانه های دور ماه و مراثی مادرانه را من سروده ام
امروز هم از آن روزهای آبی مایل به رفتن است
اسم آسان تک تک دوستانم رادوباره به یاد می آورم
چرا باور نکنم که میشود که از برادی باد و بابونه گفت؟
از علاقه ی بی دلیل، حتی!
علاقه، امتداد ناپیدای یک اتفاق ساده است
اینها همه علامت آغاز رفتن به یک جایی نیست؟!
دوسـت عـزیـز ...
لدفن بـخـآطـر جـنـس مـخـآلـف ...
جـنـس مـوآفـقـتـو نـفـروش
دیدم ک میگما