حــوآســـــت بآشد بآنو
اگـــــربــه مــــردی بــیــش اَزحد بـــها بدهـــی
دیــگـــــربرای داشتنــــت تلـــاش نمی کنـــد
نگــــاهـــش ســـــرد می شود..
کلـــامش بـــی روح
دستـــآنش یخ زده
حــرف هــایش بــوی دل مردگـــــی می گیــــــــــرد!!
وآغــــوشش بوی هوس..
و درست میشوی زخم خورده ای شبیه من...
گرگ ها همیشه زوزه نمیکشند . . .
گاهی میگویند دوستت دارم و زودتر از آنکه بفهمی بره ای .
میدرند خاطراتت را .
و تو می مانی با تنی که بوی گرگ گرفته...
امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد .
همیشه فکر میکردم اگه کسی واقعا دوسم داشته باشه
منم عاشقش میشم چون اون منو دوس داره
اما نه
فهمیدم که تو این دنیا وقتی کسی واقعا دوست داره
تو دوسش نداری و کسه دیگه رو دوس داری
کاش میشد وقتی کسی دوست داره
تو هم بتونی دوسش داشته باشی
نه اینکه
کسه دیگه ای رو که هیچ حسی به تو نداره دوست داشته باشی
اون وقت همه همدیگرو دوست داشتن و هیچیکی حسرت نمیخورد
که ای کاش دوسم داشته باشه...
زن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی....
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی.....
بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی...
بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....
بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود ولی هنوزهم دوسش داری....
بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی....
بزن به سلامتی دوست و ادمهایی که از پشت خنجر زدن....
هنوز مست نشدم نگاه می کنم به انتهای شیشه و اخرین پیکم ولی هنوز حرف دارم..
نمی دانم اگر روزی کوچه علی چپ ،
مشمول طرح ترمیم بافت فرسوده شود ،
وقتی من و تو پس از مدت ها ؛
یکدیگر را بر حسب اتفاق ببینیم !
چه خاکی بر سر خواهیم کرد . . . ؟!
این قصه از ابتدا هم سر آمده بود ؛ فقط در میان قصه ی ما ؛ کلاغی آواره شد...."