لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد
درباره من
مخاطب خاص من به سادگی یک لبخند فراموش شد .
او رفت و من عاشقانه های بی مخاطبم را به حراج گذاشته ام.
....................................................
دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگردید
ارزش خاص بودن را نداشت
ادامه...
تمنایی از ژرفای بینش نافذ چشمهای بلوریات پیداست ،
به روشنای چندین آسمان آفتابی و پر حرارت ،
جذبهای دلنشین، که مرا خالصانه میتابد ،
و سکوتم را به تعبیــری شوم از خوابهای آشفتهی پائیزیاش نمیدانـــد..
آری تو را میخواهم ، خالصانه..
ترس پروانهها از تارهای عنکبوت را تاب نمیآورم ؛
خرد شدن برگهای زرد پائیز ، زیر پای عابران را غصه میخورم ؛
کوچ غمگین ِ پرستوهای مهاجر شهرمان را میگریم ؛
من گاهی طبیعت را خشنتر میبینم
تا زبری ِ دستان پینه بستهی کارگری خسته ، با شش سر عائلهی منتظر نشسته..
بیا امشب سیب خیال را دوتایی بر بندی بیاویزیم با نخی از صمیمیت احساسمان ،
بیا نزدیکتر ، امشب قرار است نقش دندانهایمان را در طرح زندهی خاطرههای کودکیمان گاز بزنیم..
بیـــا بــانــــو ، بـیــــا نزدیکتر..
"سهیل"
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شب بخیر..
شبتون ماه
" تو را میخواهم "
تمنایی از ژرفای بینش نافذ چشمهای بلوریات پیداست ،
به روشنای چندین آسمان آفتابی و پر حرارت ،
جذبهای دلنشین، که مرا خالصانه میتابد ،
و سکوتم را به تعبیــری شوم از خوابهای آشفتهی پائیزیاش نمیدانـــد..
آری تو را میخواهم ، خالصانه..
"سهیل"
" طبع لطیف "
ترس پروانهها از تارهای عنکبوت را تاب نمیآورم ؛
خرد شدن برگهای زرد پائیز ، زیر پای عابران را غصه میخورم ؛
کوچ غمگین ِ پرستوهای مهاجر شهرمان را میگریم ؛
من گاهی طبیعت را خشنتر میبینم
تا زبری ِ دستان پینه بستهی کارگری خسته ، با شش سر عائلهی منتظر نشسته..
" سهیل "
چه عجب نظر دادین؛در هر صورت ممنون و زیبا بود؛
" خلاصه ، میمانی یک عمر در خیال من "
خلاصه خلاص میشوی روزی
از دست خیالهای من..
واهمهات نباشد ،
خلاصشو ، تا خلاصه مال من شوی !
"سهیل"
" سیب خیال Ѽ "
بیا امشب سیب خیال را دوتایی بر بندی بیاویزیم با نخی از صمیمیت احساسمان ،
بیا نزدیکتر ، امشب قرار است نقش دندانهایمان را در طرح زندهی خاطرههای کودکیمان گاز بزنیم..
بیـــا بــانــــو ، بـیــــا نزدیکتر..
"سهیل"