درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

درد و دل

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست... تا بدانی نبودنت آزارم میدهد ‏

مرد باش...

دیگر تقدیر را

برای نیامدنت بهانه نکن؟؟!!

مرد باش... 

بگو نخواستی ..... .

و نیامدی.........

             


هر جا که می بینم نوشته است :

” خواستن توانستن است ”

آتش می گیرم !!!

یعنی او نخواست که نشد ؟!


نظرات 143 + ارسال نظر
سهیل شنبه 6 مهر 1392 ساعت 11:33 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

مگه آدمی هم هست که به حرفهای خودش اعتماد نداشته باشه !؟

" من به همه ی گفته هام اعتقاد دارم ؛ هرچی تابو شکن تر ، بیشتــــر "


-------------------------------------------------------------------

" تقدیم به تمام کسانی که مهربانی را از یاد برده‌اند "


تو که می‌دانستی من

برای عبور از هر واژه‌ی کور

به کتاب تن تو پناه می‌برم

جایی که نتهای سیاه زنانگی‌ات

روی خط‌های حامل پیراهنت می‌لغزند

حوالی لحظه‌های میلاد علاقه و عادت

مگر می‌شود این شب‌ها را خوابید

وقتی هزار عید در سبزه‌ی نگاه تو جاری‌ست

مگر می‌شود تو را بی‌هیچ ردی از بوسه و نگاه تمام کرد

و به صبح جدایی‌ها سپرد

من یک آغوش شعر همراه دارم

به گمانم برای تمام امشبمان کافیست..

سهیل شنبه 6 مهر 1392 ساعت 11:30 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

مثلاً کدوم شعرها ؟؟

" من به همه ی گفته هام اعتماد دارم ؛ هرچی تابو شکن تر ، بیشتــــر ...

سهیل شنبه 6 مهر 1392 ساعت 11:28 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

" جدایی "

کابوس می‌بینم مدام

گویی حوالی شب‌هایم پر شده از هراس یک اشتباه

تنها باران می‌داند که جدایی زیاد هم آسان نیست

من مانده‌ام میان باریدن و نباریدن

از ابر که می‌کنی

بازگشتت به گذشته محال می‌شود

می‌مانی کجای این راه بی‌بازگشت را اشتباه پیموده‌ای

می‌خوری به تور چند برگ لق

و با تو

همه سقوط می‌کنند..

سهیل شنبه 6 مهر 1392 ساعت 11:27 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

" توهّم نگاه "


از یک نگاه ساده

پشت چراغ قرمزهای رابطه آغاز شد

تصویر یک لبخند فراموش شده

و تصور خوشبختی یک مرد

انگار شیشه‌های عینکم خیس باران بود

به سختی می‌شد چشمان ِ تـَـرَش را دید..

تقصیر من نیست

هیچ‌کس

عابری را که در باران تشنه می‌شود

درک نخواهد کرد

من قربانی دسیسه‌ی مه و توهُّم بهارم..

سهیل شنبه 6 مهر 1392 ساعت 11:25 ب.ظ http://titbit.blogsky.com

" یادت باشد "

یادت باشد

باران برای همه

اتفاق خوبی نیست..

یادت باشد

هر شعری که می‌خوانی کمی به شاعرش هم فکر‌کنی..

شاید ورای واژه‌های رنگی‌اش

غصه‌هایش را ببینی

کمی بنشینی کنار تنهایی‌اش

دستش را بگیری میان لبخندهایت

و فکر کنی

شاید در این گذار لحظه‌های کـُنـد بی‌رحم زمان

دلش از تمام گنجشکان لانه خراب

تنگ‌تر باشد..

واقعا..معتقدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد